فرصتی برای رویش معنوی نوباوگان

مجموعه پژوهش های فرصتی برای رویش معنوی نوباوگان با قلم دکتر فرهاد ترابی، دکترای علوم و قرآن و حدیث و معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان البرز منتشر شد.

به گزارش روابط عمومی پویش ملی در بهشت؛ مجموعه پژوهش های فرصتی برای رویش معنوی نوباوگان با قلم دکتر فرهاد ترابی، دکترای علوم و قرآن و حدیث و معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان البرز منتشر شد.

فرصتی برای رویش معنوی نوباوگان
5-بزرگان هر جامعه‌اى بايد با رفتار خويش مردم را تربيت كنند…
سرانجام دل را به دريا زد و پرسيد: مهندس، شما راشد را مى‌شناختى‌؟
گل از گلش شكفته شد. لبخندى زد و گفت: مى‌شناسم كه هيچ، خاطره‌اى هم از او دارم.
و آن خاطره این است که من پيش از انقلاب كارمند شهردارى بودم. در پروژه‌هاى شهرسازى دستى داشتم. آن روزها پشت مجلس شوراى ملى وقت (ميدان بهارستان) خيابانى وجود نداشت. شهردارى مقدمات كار را چيده بود كه خانه‌هاى مردم را بر اساس متراژ آنها خريداى كند و قيمت آنها را بپردازد و آنگاه پس از تخريب، خيابانى را پشت مجلس احداث نمايد.(خيابانى كه امروزه به نام «شهيد رضى» معروف است.)
 متراژ خانه‌ها معلوم شد. قيمت گذارى‌ها صورت گرفت و به صاحبان خانه‌ها نامه‌اى نوشته شد كه اينجا جزء محدوده ساخت و ساز شهردارى است و ما تصميم گرفته‌ايم خانه‌هاى شما را به قيمت‌هاى مصوب بخريم. اگر اعتراضى داريد، ظرف يك ماه به شهردارى مراجعه كنيد.
 خانه‌ها بيش از قيمت واقعى ارزش گذارى شده بود. مى‌خواستيم كسى احساس نكند شهردارى كلاه سرآنها گذاشته است. همه آمدند و پول‌هايشان را گرفتند و هيچ كس به قيمت پيشنهادى اعتراضى نكرد، الاّ يك نفر و آن هم مرحوم راشد!
 خانه راشد در همان محدوده بود. اعتراضيه‌اى نوشت و فرستاد شهردارى كه من با قيمت شما نسبت به خانه‌ام موافق نيستم. براى دست اندركاران اين پروژه اين كار مثل توپ صدا كرد. يك اعتراض از ميان اين همه جمعيت، آن هم از جانب يك روحانى.
 ما در ميان خود مهندسى غيرمسلمان داشتيم كه احساس مى‌كرديم از اين جريان خيلى خوشحال است. اين حكايت شده بود نُقل مجلس او؛ هر جا مى‌نشست، آن را تعريف مى‌كرد و مى‌گفت سمبل‌هاى معنوى شما مسلمانان اينها هستند!
 زمانى را مقرر كرديم كه راشد بيايد، اعتراض خود را عنوان كند و قيمت پيشنهادى خود را هم بگويد. آن مهندس يهودى گفت من جلسه را اداره مى‌كنم.
در وقت مقرر راشد آمد و همان مهندس غيرمسلمان با تمسخر و طعنه به او گفت: آقا، شما چه اعتراضى داريد؟ هيچ بنگاهى چنين قيمتى روى خانه شما مى‌گذاشت‌؟
 مرحوم راشد مدارك مربوط به ملك خويش را روى ميز گذاشت و گفت: من فلان تاريخ اين خانه را به فلان قيمت خريده‌ام، از قرار هر متر...
 در طول اين مدت قيمت ملك اين قدر ترقى كرده؛ اما از خانه من هم فلان قدر مستهلك شده!
ارزشى كه شما بر اين خانه من گذارده‌ايد، بيش از قيمت واقعى است و من به بخش اضافى آن اعتراض دارم! ملك من اين قدر كه شما قيمت‌گذارى كرده‌ايد، نمى‌ارزد!
 همه هاج و واج يكديگر را نگاه مى‌كرديم. واقعاً اين آدم اين همه وقت صرف كرده كه بگويد به من پول كمترى بدهيد؟
 نگاه‌ها به سوى مهندس غيرمسلمان چرخيد. اين ارزش‌گذارى واقعى، ارزش واقعى اين آدم را بالا نمى‌برد؟ به لكنت افتاد: آقا! شما واقعاً اين حرف...
 اگر اين سمبل معنوى شما مسلمانان است، چرا من مسلمان نباشم‌؟
 بى‌آنكه كوچك‌ترين مكثى كند گفت: بايد چه كنم‌؟
 ساده است. دو جمله شهادتين و يك عمر رفتار خوب!
 اين يعنى مسلمانى! اين يعنى ارزش‌گذارى واقعى بر خود!
... و او مسلمان شد. در همان مجلس!
 باز گردیم به همان حرف اول:
 بزرگان هر جامعه‌اى بايد با رفتار خويش، مردم را تربيت كنند...
 بزرگان هر جامعه‌اى!
 نه با حرف، با رفتار خويش!

کد خبر 8352

برچسب‌ها

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.