تحلیل برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی

به گزارش روابط عمومی پویش ملی در بهشت؛ برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی، با قلم حجت الاسلام والمسلمین جواد حاجی پور معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی البرز تحلیل شد.

ندگی پس از زندگی دریچه ای است به دنیای پهناور، پیچیده و راز آلود پس از مرگ.کسانی که فراقت از این دنیا را تجربه کرده و به جهان پس از مرگ کوچیده اند حقایقی را البته در سطح معرفت خود مشاهده نموده اند.

در این برنامه تجربه گران آنچه را که مشاهده نموده ،بیان کرده اند.

در مجموع آنچه را که مشاهده گران تجربه کرده اند البته با اختلافات اندکی که در گویش تجربه داشته اند یک مقوله در کنار اصل حتمیت وجود عالم پس از مرگ ،بسیار پر رنگ بوده است و آن اصل تجسم اعمال است که به صراحت در آیات قرآن و در دستگاه فلسفه صدرایی به خوبی تبیین شده است.

قرآن می فرماید:ومن یعمل مثقال ذره خیرا یره.مساله رویت و مشاهده خود و نفس عمل است نه به ازاء عمل.در جایی دیگر می فرماید:و وجدوا ما عملوا حاضرا.

به نظر نگارنده آنچه که این برنامه به دنبال آن بوده است یکی اصل قطعیت عالم پس از مرگ و غیر مادی بودن روح  و دیگر مقوله تجسم اعمال است.البته مجری فرزانه برنامه هم گاهی با زیرکی مساله تجسم اعمال را بر زبان تجربه گران می نهاد یا تطبیق می کرد یا آنکه خود تجربه گر با فطرت اخلاقی خود به این مهم می رسید.در عین حال امری بر خلاف آنچه در منابع دینی ما آمده است گزارش نشد و اتفاقا آنچه گزارش شد زمینه ای فراهم گشت تا بر منابع دینی تطبیق داده شود.

نگارنده استقبال خواهد کرد اگر مواردی ذکر شود که خلاف یا در تقابل آنچه که در متون دینی ما آمده ،باشد.البته اختلافات جزیی در بیان تجربیات تجربه گران در شرق و غرب جغرافیای فرهنگ ها رخ می دهد که خللی در اصل تجربه وارد نمی سازد.مثل شخص مسیحی نور زیبا و مقدس را در قامت حضرت مسیح می بیند و فرد مسلمان در چهره پیامبر اسلام یا معصومین می بیند.این مساله مربوط به تعلقات فرهنگی فرد تجربه گر است که در جانش رسوخ پیدا کرده است.البته در عین حال می تواند عین حقیقت باشد زیرا شخص با کسی محشور می شود که تعلق خاطر به آن دارد.

نکته دیگری که به ذهن نگارنده می رسد آنکه این تجربه مساوق با تجربه پس از مرگ نمی باشد.تجربه پس از مرگ زمانی است که مرگ حتمی و قطعی تحقق پیدا کرده باشد ؛در حالی که نسبت به چنین اشخاصی،مرگ حتمی رخ نداده است بلکه در آستانه مرگ قرار گرفته اند.به بیان دیگر حقایقی را مشاهده کرده اند که در فرآیند قطع تعلق نسبی روح از بدن می باشد.

یعنی زمانی که روح به تدریج از بدن خود منقطع می شود اما به انقطاع کامل نینجامیده است.دقیقا مانند خوابیدن که آن هم گونه ای مرگ است.

قرآن به صراحت به این مساله اشاره می فرماید:الله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت حین منامها.به تعبیر فیلسوفان اسلامی، ما در هنگام خواب وارد عالم خیال متصل می شویم عالمی که یکی از مراتب وجود ماست.اما در مرگ وارد عالم خیال منفصل یا همان عالم برزخ که یکی از عوالم سه گانه است می شویم.

درباره کسانی که مومن نبوده اند اما تجربه های شیرین داشته اند چند نکته به ذهن نگارنده می رسد.البته از نقد ناقدان گرانسنگ هم برخوردار خواهم شد:

یکم: آیا عدم ایمان آنان از سر عناد و خصومت و خبث ذاتی آنان بوده است.یعنی آیا با آنکه حقیقت مساله را یافته اند ؛منکر بوده اند.درباره چنین کسانی باید گفت اینان سرشار از نفرت و کینه نسبت به خوبی و خوبان اند و همین حال در جهنم کینه معذبند چه برسد به عالم دیگر.

دوم: گاهی انکار از سر جهل و فرهنگ حاکم بر یک جامعه است.یعنی ممکن این فرد ظاهرا مومن نباشد اما در زندگی خود افراد سلیم النفس و اهل فضایل اخلاقی باشند.یقینا اینان مثل گروه اول نیستند.

سوم: به نظر می رسد نفس قطع تعلق روح از بدن به گونه ای همراه با سبکباری باشد تا مادامی که موقعیت حقیقی خود را و حقیقت شخصیت خود را مشاهده نکرده باشد.کما اینکه در گزارش تجربه گران هم آمده است اما ناگاه خود را در جایی سراسر هولناک و ظلمانی دیده اند و...

کد خبر 5474

برچسب‌ها

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.