مهرورزی در رابطه با مردم

به گزارش روابط عمومی پویش ملی در بهشت؛ با توجه به سخنان اخیر دکتر عبدالکریم سروش صحبت هایی ارائه خواهد شد.

قسمت دوّم

مهرورزی در رابطه با مردم

با دقت در آیات زیر، جایگاه مهرورزی و نرمخویی را در آخرین ورژن وحی الهی خواهید یافت. در قسمت پیشین، در خصوص مهرورزی در رابطه با خالق گفته آمد، و در این بخش، به جستجوی مهرورزی در رابطه با مردم می پردازیم، تا بالعیان، عیار مهر و محبت در قرآن و اسلام به دست آید.  

«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) 
«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند كه بر زمين فروتنانه گام برمى‏ دارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر كنند پاسخى نرم گويند».

عباد الرحمن: واژه عباد، جمع عبد، به معنای عابدی است که آزادانه و با انتخاب خود، جامه بندگی خداوند تعالی را بر تن کرده باشد؛ ولی اگر عبدی باشد که به اجبار، به بردگی کشیده شده باشد، در آن صورت، جمع آن، عبید خواهد بود (مفردات، ۳۱۹).

بنابراین، عباد، به گروهی از انسان های آزاده اطلاق می گردد که با انتخاب بندگی خدا، از سرسپردگی به غیر او روی برتافته، و از هر چه رنگ بردگی و وابستگی په خود گیرد، آزاد و رهیده اند. به عبارتی دیگر، این گروه از افراد، بر مبنای روایت علوی، پروردگار خویش را بی چشمداشت لذت های بهشتی، و دوری از ترس دوزخ، عبادت می کنند، و تنها به رسم دلدادگی و شیفتگی، خداوند رحمان را عبادت می کنند. ( حبّا لله)، بنابر این عبادت آنان، عبادت آزادگان است. (عبادة الاحرار) 

غلام  همت آنم که زیر  چرخ  کبود                      
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

واژه " رحمان" : مبالغه از ماده رحمت؛ رحمتی فراگیر که همه چیز و همه کس را در برمی گیرد؛ (مفردات، ۱۹۱) و واژه ترکیبی " مهرگستر" برابر فارسی مناسبی برای آن است. اضافه عباد به رحمن، خود به تنهایی، معنادار، و رساننده این مفهوم است که این دسته از انسان ها، نماینده رحمت گسترده الهی در میان مردم اند، و همگان را شاید که از خوان بی منت ایشان بهره مند گردند.

هَون: یدلّ علی سکون او سکینه او ذلّ: آرامش، سکون، فروتنی. ( مقاییس، ۱۰۱۹)
  عباد الرحمان، در عین وقار، سنگ صبور اطرافیان، و در کمال آرامش درونی، مایه طمانینه افراد جامعه هستند. تواضع شرط اول بندگی خدای رحمان است، زیرا بزرگترین مانع سیر و سلوک الی الله و سد راه کمال، تکبّر است، همان صفتی که ابلیس را از ملا اعلی به زیر کشید. قال یا ابلیس ما منعک ان تَسجُدَ لِما خلقتُ بِیدَیَّ، اَستکبرتَ اَم کُنتَ من العالینَ؛ قالَ انَا خَیرٌ منه. ( ص/75)
نرمی و سلاست و مدارا در این آیه کاملا روشن و هویداست.

«وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (83بقره)  «و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه: «جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر، و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد، و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگوييد». 

در این کریمه، پیمانی که خداوند از بنی اسرائیل گرفته است، پس از توحید، به زیبارفتاری با پدر و مادر، و خویشاوندان، دعوت کرده است، سپس، با آنان پیمان بسته است که غمخوار گروه های آسیب پذیر جامعه بوده و مبادا از ایشان غافل، و از اندوه دردمندان بی خبر بمانند؛ آنگاه دستور می دهد که با همگان، در سراسر جهان، با زبانی خوش و نرم و احترام آمیز سخن گویند، نه گناه آلود و گزنده و تحقیرآمیز. 

آیا آیینی به این زیبایی و انسانی و تکریم آمیز، آیینی خشونت گرا و فاقد مهرورزی است؟!

«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ» (199 اعراف)؛ «گذشت پيشه كن، و به [كار] پسنديده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب»

پروردگار حکیم به بندگان خود می آموزد که در تعاملات اجتماعی با مردم چگونه باشند: نخست، آن که در برابر خطاهای مردم و درشتی های آنان، از منش گذشت پیروی کنند، و در پی انتقام و تلافی نباشند. هم چنین، با رفتار و گفتار خردپسند خویش، و با بهره گیری از روش شناختی جذّاب و نوآوری های رسانه ای و تبلیغی، مردمان را به خوبی ها، محبت ها، صله ارحام، همدردی با دردمندان، احترام به سالخوردگان، خویشتنداری، تحمل ناملایمات، و جز آنها دعوت کنید؛ و از درگیر شدن و مشاجره با سفیهان و بی خردان که با هیچ منطقی کنار نمی آیند، دوری گزینید.

«يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ» (بقره219)؛ «از تو می پرسند: چه چیزی انفاق کنند، بگو: گذشت را» در این آیه، اگر واژه عفو را به معنای لغوی – که همان گذشت باشد- یا به معنای مازاد بر نیاز خود بگیریم، در هر دو معنا، توصیه ای انسانی و مهرورزانه خواهد بود. یعنی، بهترین انفاق، گذشت است: گذشت از خطاها و رفتارها و گفتارهای نابخردانه افراد،  گذشت از اعضای خانواده، دوستان، دشمنان؛ چنان که خواجه فرموده:  

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است                
با  دوستان  مروّت،  با  دشمنان   مدارا 

و اگر به معنای مازاد بر نیاز بگیریم، یعنی، در زیبارفتاری و احسان گری، بایسته است که از خانواده آغاز کنیم، و با نگاه حداکثری به محیط خارج از خانه، نگون بختی خاندان خویش را رقم نزنیم؛ زیرا تأمین زندگی مادی و معنوی خانواده، یک فریضه است، و در صورت توانگری، نوبت به دیگران می رسد.

«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ؛ 
وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ» (فصلت/34)

«و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] به آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آن گاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يك‏ دل و صمیمی مى‏ گردد. (34) و اين [خصلت‏] را جز كسانى كه شكيبا بوده ‏اند، نمى ‏يابند، و آن را جز صاحب بهره ‏اى بزرگ [ از خرد و کمال انسانیت] نخواهد يافت». 

زیبایی خوبی و زشتی بدی ذاتی بوده، و در فضای بی انتهای هستی و تا ابدیت گسترش می یابد، به طوری که خوبی ها در کل نظام کیهانی تأثیری مثبت ، و بدی ها اثری نا میمون بر جای می گذارد؛ و پس هر كه هموزن ذرّه ‏اى، نيكى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد؛ و هر كه همچند ذرّه‏ اى، بدى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد.(زلزله/7) پس بدی و پلشتی افراد را با نیکی و زیبارفتاری پاسخ گو: اگر از تو بریدند، تو پیوند بزن؛ و اگر بدگویی کردند، تو با نرمی سخن بگو؛ و این رفتار فراعادی، جز با شکیبایی و منش انسانی ممکن نیست، و خردمندی و کمال بشری پیش نیاز چنین عکس العملی است.

«جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ» (40 شوری) 
«و جزاى بدى، مانند آن، بدى است. پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند، پاداش او بر [عهده‏] خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمى‏ دارد»   

از لحاظ حقوقی، پاسخ سیلی خوردن، سیلی زدن است، نه آن که چون کیش ترسایان، صورت دیگر خود را برای سیلی دوم آماده کند؛ ولی به لحاظ اخلاقی و کرامت انسانی، گذشت و فیصله بخشی اختلاف، رفتاری بزرگ منشانه است، و آن قدر این عمل گرانسنگ است که تنها، خداوند ضامن پاداش آن خواهد بود. 

از این گونه آبشخورهای کمال انسانی و کرامت اخلاقی در قرآن فراوان است، و ما به دلیل اختصارگویی از اطاله سخن خودداری می کنیم. 

با این وصف، آیا قرآن کتاب خشونت و نامهربانی است، و مهرورزی در آن اندک است؟

کد خبر 4363

برچسب‌ها

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.