پژوهش های قرآنی، با عنوان شیوه های زندگی

بالاترین پتانسیل، از آنِ کامل ترین نمازها، یعنی، نماز خاشعین است. هر اندازه معرفت ما از خداوند بیشتر باشد، به همان اندازه، بار معنوی نماز ما نیز، فزونی می یابد.

به گزارش روابط عمومی پویش ملی در بهشت؛ این مجموعۀ پژوهشی کاربردی، با عنوان مدل زندگی مومنانه، با قلم آقای دکتر فرهاد ترابی، معاون دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان البرز نگارش یافته است.     

قسمت دوّم مدل زندگی مؤمن
 شوریدگی در نماز


«الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛  «آنان كه در نمازشان فروتن ‏اند»
نخستین ویژگی مؤمنان، فروتنی در نماز است.

برای درک فزونتر مفهوم صَلاة و نماز، ناگزیریم، طبق منطق استکشافی خویش، در آغاز: 1. واژه صلاة را کالبد شکافی کنیم.

این واژه لفظی است مشترک که معانی گوناگونی دارد، ولی در این مقام می توان دو معنا برای آن برشمرد: یکی آن که از ریشه  صَلا به معنای پیوستگی و چسبیدن و تلازم باشد، و در میدان مسابقه، اسب دومی که به پایان خط می رسد، المُصَلِّي‏ گویند، زیرا دوشادوش اسب نخستین طلایی، و با اندکی فاصله، به خط پایانی مسابقه می رسد. ( رک: المصباح المنير في غريب الشرح الكبير ؛ ج‏2 ؛ ص346 ) بنابراین، اگر اصطلاح صلاة از این ریشه گرفته شده باشد، نماز را از این رو صَلات گویند، که آن، پیوستگی و تلازم جدایی ناپذیر از انسان های موحّد دارد، و هر صبح و شام، در سفر و حضر، در بیماری و تندرستی، و در فقر و غنا، تا واپسین هنگامه های زندگی، او را همراهی می کند، و در هیچ شرایطی، ویژگی بایستگی و وجوب اش از بین نمی رود، حتی برای غریقی که از نفس افتاده، و آخرین دمادم زندگی اش فرا رسیده باشد. با این که روزه واجب، تنها در ماه رمضان است و بس؛ حج تمتع در همه عمر، به شرط توانایی مالی و بدنی، تنها یک بار؛ و پرداخت خمس و زکات، هنگامی است که افزون بر هزینه های سالیانه و تا سقف معینی باشد.  

دوم، آن که از ریشه صَلی به معنای دعا و نیایش باشد، زیرا روح نماز به گونه ای نیایشگری است، مانند آیه 103 سوره توبه: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» که صَلِّ عَلَيْهِمْ، یعنی، دعایشان کن، که بی شک، ادعای تو مایه آرامش آنان خواهد بود. ( رک: مجمع البیان، ج1، ص121؛ مفردات، ص491)

2. رمز اهمیت نماز و توجه ویژه قرآن به این فریضه در این است که در نگرش آسیب شناختی قرآن به انسان، روشن می گردد که ساختار روحی و درونی آدمی به گونه ای طرّاحی شده که پیوسته مورد تهدید  غفلت ها قرار می گیرد.

آیات قرآن ساختمان متافیزیکی بشر را بسیار شکننده معرفی می کند، ویژگی هایی چون: آزمندی، بی تابی، شتاب زدگی، تنگ چشمی، زیانکاری، نومیدی، ناسپاسی، فخرفروشی، زیاده خواهی، و مانند آن که زمینه ساز غفلت اند، و امور زندگی مادی و شیرینی ها و جاذبه های زودبازده آن، از مهم ترین عوامل غفلت زا به شمار آیند. با این وجود، طرّاح و مهندس این ساختمان پیچیده، به منظور زدودن اختیاری این غفلت ویرانگر، عبادت هایی تشریعی به انسان ها پیشنهاد کرده است: عبادت هایی چون نماز، روزه، حج، اعتکاف، زکات و .... ؛ و از این میان، نماز، زیباترین و کارآترین پادزهر غفلت های روزمره به شمار آید. «أقِمِ الصَلوهَ لِذِکری»؛ و این نماز، جامع ترین عبادتی است که همه پیامبران در درازنای تاریخ بشر، از ازل تا ابد، به عنوان آخرین ورژن غفلت زدا معرفی کرده اند.  

3. نماز، عبادتی است کهن، به وسعت تاریخ، هر چند شکل تکامل یافته آن، در آیین های ابراهیمی صورت پذیرفت. قرآن از زبان حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: « رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» (ابراهیم/40)؛ «پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نيز. پروردگارا، و دعاى مرا بپذير». نیز، در باره حضرت موسی (ع) فرمان می دهد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه/14)؛ «به ياد من نماز برپا دار». هم چنین است از زبان حضرت عیسی (ع): «وَ أَوْصاني‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا» ((مریم/31)؛ « و تا زنده‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است» و این فریضه بی نظیر در آخرین بسته هدایت وحیانی به اوج کمال و زیبایی خود می رسد، و می فرماید: « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ » (عنکبوت/45) « و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمى‏دارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است». «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرينَ» (هود/114) « و در دو طرف روز و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبي ها بدي ها را از ميان مى‏برد. اين براى پندگيرندگان، پندى است».

در این آیات، که امیدها را در دل ها زنده می دارد، نقش مصونیت بخشی و احیاگری نماز را یادآوری می کند.

4. نماز دارای پتانسیل های مادی و معنوی سرشاری است که می تواند آثار و برکات فراوانی برای موحّدان نمازگزار داشته باشد. برخی از این آثار عبارتند از آرامش درونی: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد/28)؛ مصونیت از گناه: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ (عنکبوت/45)؛ نابود کننده گناهان: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ...... إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ (هود/114)؛ غفلت زدایی: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه/14)؛ تقرب به درگاه خداوند: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ كُلِ‏ تَقِيٍ‏» (تحف العقول / 110)؛ نردبان آسمان: «الصلاة معراج‏ المؤمن‏» (سفينة البحار / ج‏2 / 268)؛ ستون دین، نخستین سؤال قیامت، پس از خداشناسی: «أن الصلاة عمود الدين و أنّها أوّل ما يُحاسَب عليه العبدُ يومَ القيامة من الأعمال و أوّل ما يُسأل عنه العبدُ بعد المعرفة» (الأمالي( للصدوق) / 641)؛ پیراستن از کبر و تکبّر: «فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ‏ الْكِبْرِ» (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص 568)؛ پذیرش آن به منزله پذیرش همه اعمال، و نپذیرفتن اش نشانه رد سایر اعمال: «فَإن قُبِلَت قُبِلَ ما سواها و إن‏ رُدّت‏ رُدّ ما سواها» (همان).

 5. بالاترین پتانسیل، از آنِ کامل ترین نمازها، یعنی، نماز خاشعین است. هر اندازه معرفت ما از خداوند بیشتر باشد، به همان اندازه، بار معنوی نماز ما نیز، فزونی می یابد، و توجه مان به مخاطب با شکوهِ بی تا افزوده می شود؛ همین گونه میزان عیار نماز در جنبه های اجتماعی و سیر من الحقّ الی الخلق نمود یافته، و بازدارندگی اش از کارهای زشت و پلشت، و آرام بخشی اش در دل های نگران متغیّر می شود. یعنی، اگر خشوع ما در نماز – مثلاً – 20 درصد باشد، به همان مقدار از دست یازیدن به گناهان مصونیت می یابیم، و یا اگر 70 در صد باشد، به همان اندازه، آرام دلها خواهد بود، و اگر این عیار به صد در صد برسد، به مقام عصمت رسیده ایم. بنابراین، ظرفیت های گوناگون کمّی و کیفی نماز، بستگی مستقیم به متغیّرهای خشوع و حضور قلب در نماز دارد. 

اینک، با حفظ این دیباچه، به تبیین خشوع در نماز می پردازیم. علامه طباطبایی در بازنمایی واژه خشوع می نویسد: «الخُشُوع‏ تأثّر خاصّ من المقهور قبالَ القاهر بحيث ينقطع عن غيره بالتوجه إليه و الظاهر أنّه من صِفات القلب ثمّ يُنسَب إلى الجَوارح أو غيرِها بِنُوعٍ من العِناية» (الميزان، ج‏15، ص6)

« تاثير ویژه ای است در عامّه مردم، هنگامی که مقابل فردی بزرگ و بلندپایه قرار می گیرند، به گونه ای كه در اثر آن، سراسر وجود آنان متوجه او گشته و از توجه به کسی یا چیز ديگری بریده مى‏شوند و ظاهراً اين حالتى درونى است كه به طور مجاز، به اندام و پیکره نيز نسبت داده مى‏شود». این گیرایی خیره کننده به گونه ای است که همه چشم و گوش و حواسّ بیننده ی حاضر را متوجه خود می کند، و در اطراف خویش، جز او را نه می بیند، نه می شنود، و نه حس می کند، و گویا ورودی های حواس او به روی همگان جز او بسته می شود. این حالت روحی روانی ویژه را خشوع گویند. به عبارت دیگر، خشوع کرنشی است که از ژرفای درون و سویدای دل بر می خیزد، و تمام هستی نمازگزار را فرا می گیرد. 

نمونه تاریخی آن مربوط به امام علی (ع) است، هنگامی که خواستند تیری از پایش درآورند، به علت احساس درد شدید ممکن نگردید، تا این که در وقت نماز و هنگامه ذوب شدن ایشان در مخاطب محبوب، آن تیر را درآوردند، بی آن که مولا، نه متوجه آن شدند و نه دردی احساس کردند. ( رک: ارشاد القلوب، ص 217) زیرا در آن اوقاتی که با دوست به سر می برد، همه چیز و همه کس و حتی خودش فنا یافته، و او محو تماشا و گفتگو با جمیل مطلق بود. 

کد خبر 2522

برچسب‌ها

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.